سر سپرده

...من زنده بودم اما انگار مرده بودم

از بس که روزها را با شب شمرده بودم

یک عمر دور و تنها , تنها به جرم اینکه

او سر سپرده می خواست , من دل سپرده بودم...

نظرات 2 + ارسال نظر
یه بنده ی خدا جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:57 ق.ظ http://rooheashegh.persianblog.com

سلام ...چرا غمگینی ....سعی کن همیشه زنده و شاد باشی ...
دوباره حرفیدم ..
به من هم سر بزن

مرد یخی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:28 ق.ظ http://isis.blogsky.com

سلام
چیه؟
اکشال نداره
من پشتتم
موید باشی
مرد یخی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد